۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

بتاز




اسفند سرد برفی در خواب است
آی بهمن
بتاز




حس کردن خدا

و پیرمرد شصت و پنج سال داشت
پای کوه کنار منقلش
با هر نفس خدا را بیشتر حس می کرد
فقط نمی دانست
این حس به خاطر کوه است
یا منقلش یا سنش
!!

ما سر خوشان مست دل از دست داده ایم

ما سر خوشان مست دل از دست داده ایم
هم راز عشق و هم نفس جام باده ایم
بر ما بسي كمان ملامت كشيده‌اند
تا كار خود ز ابروي جانان گشاده‌ايم
چون لاله مي مبين و قدح در ميان كار
اين داغ بين كه بر دل خونين نهاده‌ايم


حافظ