شب هزارویکم را که میخواندم یادم افتاد سالیان درازی است وطنم را سفید امضا در بانک هر کجا چک کشیده ام دریغ از هر وجه الضمانی که خواستند و ندادم....از خورزادم که بنت الشمس و ماهکم که هلالالقمر و خودم....
چه اجراها که تاریخم از چکم ندید.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر