۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه
SANAA - Serpentine Pavilion 2009 - London, UK
SANAA - Serpentine Pavilion 2009 - London, UK: src="http://www.arcspace.com/architects/sejima_nishizawa/serpentine-pavilion/cover.jpg" alt="image" width="152" height="152" border="0" align="right"> 'The Pavilion is floating aluminium, drifting freely between the trees like smoke.'
SANAA"
۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه
پهلوانهای شهر من
احتملا مردم هم در این درخواست با او همراهی کردند چون زنجیر پاره شد...
وقتی زنجیر پاره شد درخواست پهلوان برای کمک مادی چشمگیرتر بود؛ نفرین هم داشت:«اگه پول ندی بری حتما یه اتفاقی برات میفته..پهلوون دروغ نگفت.. تو هم صادق باش..1000 تومن بده »
اما در فیلم «تهران انار ندارد» پهلوان را دوباره دیدم ... میخواستم به بقیه تماشاچی ها هشدار بدم حالا که پهلوان را دیدید پولش را بدید؛ نکنه نفرینش گیرا بشه !
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه
۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه
اکسپرسیونیسم انتزاعی ( 1 ) – نقاشی
1- اکسپرسیونیسم انتزاعی از نگاه ادوارد لوسی اسمیت
((اکسپرسیونیسم انتزاعی)) گرایشی پرشور در بیان تجریدی حالتهای احساسی است که خیلی سریع به نخستین جنبش هنری مهم در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل شد. این جنبش در ذات خود از شیوه فرا واقع گرایی یا سورئالیسم، که با اهمیتترین جریان هنری سالهای جنگ و پیش از آن بود، تولد یافت. قبل از این نیز، سورئالیسم در سالهای دهه 20 ، باعث ظهور گرایش نسبتا افراطی ((دادائیسم)) در پاریس شده بود. جامعترین و در عین حال موثقترین تعریف سورئالیسم را میتوان از نخستین بیانیه سورئالیستها که در سال 1924 توسط آندره برتون مهمترین پرچمدار این جریان، انتشار یافت استنباط نمود. (ادوارد لوسی اسمیت – 33-1387)
شاخص ترین چهره و مهمترین حلقه اتصال بین سورئالیسم اروپایی و آنچه که در آمریکا در شرف ظهور بود، آرشیل گورکی هنرمند ارمنی متولد سال 1904 در ارمنستان بود که در سال 1920 به آمریکا مهاجرت کرد. آثار اولیه گورکی – که او به هنگام خلق آنها در فقر شدیدی به سر میبرد- نوعی پیشرفت پایدار و قابل توجهی را به سوی شیوههای نقاشی مدرن نشان میدهند. او مصداق بارزی بود از هنرمندی مهاجر که در محیط ایالتی آمریکا به نقاشی مشغول بوده و نسبت به انزوای خود در این محیط کاملا وقوف داشت. در همین شرایط او با تعالیم سزان و سپس تجربیات کوبیسم آشنا شد . وی در سالهای دهه 1930 تحت تاثیر پیکاسو به سوی سورئالیسم متمایل گشت، سپس با آغاز جنگ به نحو متهورانه تری به تجربه و کشف پرداخت. (ادوارد لوسی اسمیت – 35-1387)
آرشیل گورکی : " .... وقتی چیزی تمام شد مفهومش آن است که مرده است! اما من به جاودانگی اعتقاد دارم . من نقاشی را دوست دارم به خاطر آن که هنری است فناناپذیر . بعضی اوقات پس از آن که تصویری را نقاشی کردم احساس میکنم تصویر تمام میشود. در واقع پایان کار من پایان نقاشی است برخی اوقات پانزده یا بیست تصویر را به طور همزمان نقاشی میکنم و این کار باعث میشود تا بتوانم افکارم را مرتبا عوض کنم. مسئله اینجاست که باید همیشه و پیوسته نقاشی را شروع کرد و این همان کنش پایان ناپذیر نقاشی کردن است..."
تفکر ((پویایی مستمر)) که از گفتههای آرشیل گورکی به وضوح استنباط میشود، نقش بسیار مهمی در شکل گیری اکسپرسیونیسم انتزاعی و به خصوص در آثار جکسون پولاک (56-1912) ایفا کرد. گورکی خود قادر نبود این فکر را بیش از این به پیش ببرد و سر انجام پس از چندین بعد اقبالی در زندگیاش، در سال 1947 دست به خودکشی زد.
اما هنرمندی که وسوسههای اکسپرسیونیسم انتزاعی را به نهایت خود رساند جکسون پولاک بود. او در برابر گرایش های اروپایی مروجان این شیوه چهرهای بسیار آمریکایی از خود بروز داد و شاید به همین دلیل ستاره گالری ((هنر این قرن)) شد. (ادوارد لوسی اسمیت – 39و 40-1387)
در سال 1947 پولاک ظفرمندانه به شیوه غایی کار خویش، که امروز بدان شناخته میشود نائل گردید و این همان شیوه انتزاع آزاد و غیر شکلی مبتنی بر روش پاشیدن لکههای رنگ به روی بوم است. (ادوارد لوسی اسمیت –42-1387)
یکی از نتایج اساسی شیوه کار پولاک، از نقطه نظر تماشاگر، همان نحوه رفتار با فضا بود که به طور اساسی متحول گردید. پولاک هرگز مسایل و جنبههای فضایی را نادیده نمیگرفت و در واقع نقاشیهای او صاف و مسطح نیستند او فضایی را خلق میکرد که مبهم و ناشناخته به نظر میرسید.
ریتم در حال گردشی که پولاک در کارش ایجاد میکند نوعی گسترش فضایی است که در سراسر بوم و نه صرفا در عمق آن، جریان مییابد. این حرکت فضایی پیوسته مشهود بوده و در نهایت به سوی مرکز تابلو یعنی جایی که سنگینی اصلی پهنه تصویر را حمل میکند باز میگردد. این نکته که تصویر اصلی در آثار پولاک پیش از ساخته شدن کنارههای بوم خلق میشد و در واقع کنارهها و اطراف بوم بعدا در هماهنگی و تناسب با آنچه قبلا ساخته شده بود به وجود میآمدند، عامل اصلی در حرکت نگاه بیننده در سراسر تابلو و تمرکز دید به روی حرکت جانبی است.
نظریه هنری پولاک هم به خاطر حالت و طبیعتش و هم به دلیل خاصیت ذاتیاش از او یک هنرمند عمیقا ذهنگرا ساخت. برای او واقعیت درونی تنها واقعیت تمام عیار بود. هارولد روزنبرگ مهمترین نظریه پرداز اکسپرسیونیسم انتزاعی ، شیوه پولاک را یک ((پدیده تبدیل)) توصیف میکند او حتی تا بدان جا پیش میرود که این شیوه را ذاتا یک ((جنبش مذهبی)) خطاب میکند اما این جنبش مذهبی فاقد یک حکم دینی خاص بود، همچنان که روزنبرگ خود خاطرنشان میسازد که ((کنش روی بوم)) در واقع یک ((رفتاررهایی طلبانه نسبت به معیارهای سیاسی ، اخلاقی و زیبایی شناسانه)) است.
2- شکست تراژیک اکسپرسیونیسم انتزاعی به روایت ریچارد آپیگنانزی و کریس گارات
هنر تمامیت خواه ها (نازیها و استالینیها) با برقراری مجدد رئالیسم بعد از جنگ دو نتیجه را به دنبال داشت: اولا انتزاع مدرن را به عنوان سبکی منتخب دنیای آزاد دموکراتیک تایید نمود و ثانیا تیر خلاص را به رئالیسم شلیک کرد جای تعجب نیست که آمریکه به منظور تایید خود، به سمت هنر انتزاعی بومی خودش روی آورد و آن را در سال 1946 اکسپرسیونیسم انتزاعی نامید.( اصطلاحی که در ابتدا در سال 1919 برای توضیح نقاشیهای انتزاعی واسیلی کندینسکی روسی به کار رفت.)
جکسون پولاک(56- 1912 ) نمونه آرمانی و قربانی تراژیک اکسپرسیونیسم انتزاعی است . پولاک و دیگران پیروان اکسپرسیونیسم انتزاعی هنر خود را احساسات توام با معنی میدانستند.
پولاک همچنین به منشا و سرچشمه نقاشیهای (سراسر مایوسانه) خود اعتراف کرد.
علیرغم بهت و حیرت پولاک و همکارانش اکسپرسیونیسم به وسیله بنگاه هنر آمریکایی ربوده شد و در سراسر دنیا به عنوان هنر صد در صد آمریکایی و هنر کاملا انتزاعی ترویج یافت. امروز این عمل به مثابه یک عکس العمل تند و سریع به نظر میآید: اگر کمونیسم رسما ((فرمالیسم)) را ممنوع کرده است، پس فرمالیسم حتما یکس از شاکلههای دموکراسی در سرمایهداری آزاد است.
استراتژی جنگ سرد متضمن یک هویت ((کاملا آمریکایی)) متمایز از اروپا و نیز از اپیدمی کمونیسم بود، مخصوصا در اوایل دهه 1950 و ضد کمونیستی گری دیوانه وار مککارتی. (ریچارد آپیگنانزی و کریس گارات – 32 و 33- 1385)
منابع
1- پست مدرنیسم قدم اول - ریچارد آپیگنانزی و کریس گارات – ترجمه فاطمه جلالی سعادت- نشر شیرازه - 1385
2- آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم – ادوارد لوسی اسمیت – ترجمه دکتر علیرضا سمیع آذر 1387
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه
از وقتی دختران جمشید اسیر شدند
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سهشنبه
HIDING IN YOURSELF
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه
خلاف های هر روز
می توانی هر روز از روی چمن باغچه جنوبی خیابان شیراز جنوبی رد شوی و گل ها را له نکنی..
می توانی هر روز در هیئت یک مسافر کنار اتوبان کردستان ایستاده باشی و مسافرکشان فقیر را از جان بگذرانی...
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سهشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه
landscape2
آدم های تصویر من با خود می گویند: او چرا زمین را بالا و پایین می کند؟ چرا مارا پخش می کند؟مگر نگفته بود این رواقش را چوبی می سازد پس چرا معلوم نیست؟ مگر دریاچه اش آب ندارد که ما عکسمان را در آن نمی بینیم؟
آدم های تصویر من با خود می گویند انگار ما داریم جایی می رویم: پس چرا ما خودمان نمی دانیم کجا می رویم ؟ چرا هیچ کداممان با دیگری حرف نمی زند. چرا ما فقط داریم می رویم؟
۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سهشنبه
اگر فقط اسکیس باشد
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه
خدایان یونانی همه انسان نمابوده اند
یه استادی داشتیم میگفت اگه می خوای بیبینی یه تمدن چقدر فرهنگ داشته به خدایانی که میپرستیدند دقت کنید آیا خدایان ایران باستان دروغ می گفتن تبعید می شدن یا ازدواج می کردن؟ بحث سر ملی گرایی نیست بحث سر اینه که ببین تاریخ رو اونا نوشتن فلسفه رو هم اونا نوشتن تو فیس بوکم هر تبلیغی می کنن واسه خداهای مسخره یونانی یه قسمتایی انتخاب کردم از یه سایت که لینکشم هست :
خدایان یونانی همه انسان نمابوده اند . این انسان نمایی خدایان یونانی بار اول از طریق زینون- فیلسوف ماقبل سقراطی- مورد انتقاد قرار گرفت .قیافهء اسطوره یی این عصیان اولی در فرهنگ یونانی ، قیافهء " پرومته " است . اسطورهء پرومته ، اسطورهء معروفی است . پرومته ، قهرمان یونانی ، آتش را از “ زیوس " خدای یونانی می دزدد . پرومته ، به خاطر این عمل اش از طرف " زیوس " ( Zues ) به كوه های قفقاز تبعید می شود!
۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه
هیولای دریایی
سمت راست بالا: خونهی لیلیان که زاخس اونجا روی کاناپه نشسته اونا هنوز با هم حرف نمیزنن و زاخس ساکن شده تو خونهی لیلیان
یه فضای مبهم با دیوار و کف چوبی - کل فضا غبار آلود به نظرم میاد. البته تو اینجور سریع کشیدنا برام مهم نیست چقدر به اونی که توذهنمه نزدیکه فقط باید حواسم باشه اونی که اول تجسم کردم یادم نره. فکر می کنم اینجا باید یه کم زاویه بیننده رو بالاتر میگرفتم.
سمت چپ بالا: گالری ماریاست یه فضای روشن برام بود رو به خیابون البته نمیدونم الان کدوم یکی از این آدما ماریاست کدوم زاخس!
۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه
یه وقتایی landscape
نیل سایمون
۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه
بررسی جانمایی کاربری ایستگاههای اتوبوس منطقه 13 تهران
از وقتی مهندس شرزین فهرست گیری با آفیس رو به من یاد داد حالا بیشتر از همه قسمتهای مقاله هام فهرستهاشو دوست دارم!
3- مبناي نظري و ادبيات تحقيق : 6
4- کلیاتی در ارتباط با سایت پروژه. 10
4-1- وضعيت حمل ونقل درون شهري در تهران.. 11
4-2- سامانه اتوبوسراني شهر تهران.. 11
4-3- : ويژگي هاي کلي سرويس هاي اتوبوسراني.. 12
4-4- معيارهاي کيفيت سرويس اتوبوسراني.. 13
5-1- روش گرد آوری اطلاعات... 14
5-2- وضعیت خطوط اتوبوسرانی منطقه 13 شهرداری تهران.. 15
6-1- میزان فاصله بین ایستگاهها 15
6-2- بررسی موقعیت ایستگاهها 16
7- تنگناها و مشکلات مسئله مورد پژوهش.... 18
8- سیاست ها و راهبردهای آتی... 18
چکیده
معضلات ناشي از حمل و نقل و ترافيك در شهرها، يكي از ملموسترين و حادترين مسائل شهري بوده و به شكل نارساييهايي همچون افزايش زمان سفر شهروندان، تصادف، آلودگيهاي صـوتي، هوا و غـــيره خودنمايي مي نمايد.
ترافيک يك شهر ارتباط مستقيم با جمعيت، فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي شهر دارد و با توزيع و جابجايي مكانهاي جمعيتي الگوي حركت در شهر تغيير مي بابد.
اتلاف وقت، صرف هزينه بالا براي رسيدن به فضاهاي شهري و ايمن نبودن كريدورهاي حركتي از جمله مشكلات ناشي از عدم توجه به نيازهاي ترافيكي در برنامه ريزي است. كوين لينچ شهرساز بزرگ معاصر در اين خصوص مي گويد:
"هنگامي كه وارد شهر مي شويم، راحتي حركت عابرين پياده و استفاده آنها از فضاهاي شهري اولين نشانه تمدن آن شهر است." (لینچ، کوین، سیمای شهر، انشارات دانشگاه تهران، 1383)
يكی از راهحلهاي مناسب براي رفع تراكم ترافيك، استفاده از سامانه مجهز و كارآمد حمل و نقل همگاني است كه در اين راه حل تعداد انبوه مسافر در كريدورهاي خاص شهر جابجا مي گردد و به دنبال آن فضاهاي شهري و اماكن عمومي در اين كريدورها طراحي و جانمايي مي گردد.
سامانههاي حمل و نقل همگاني در مقايسه با خودروهاي شخصي مصرف انرژي، عوارض زيست محيطي و آلودگي كمتري دارند، از اين رو مديريت و برنامهريزي اين سامانهها جهت استفاده بهينه از تسهيلات موجود به منظور اولويتبندي سرمايهگذاري، طراحي و توسعه سامانه اجتنابناپذير است. با توجه به آنچه که گفته شد و جايگاه مهم سامانه حمل و نقل همگاني بهويژه اتوبوس جانمایی و مکانیابی مناسب ایستگاههای اتوبوس و تجهیزات آنها به نحوی که راحتی مسافران را تامین نماید از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سهشنبه
بررسی کیفیتهای فضایی خیابان میرداماد
چکیده
از میان انواع مسیرهای یک شهر، طراحی خیابانهای شهری، بیشترین حساسیت و ظرافت را به خود میطلبد زیرا خیابانها مکانهایی هستند که تعاملات اجتماعی و جنب و جوشهای شهری در آنها به حداکثر کمی و کیفی خود رسیده. ذهن شهروندان را انباشته از خاطرات جمعی و ذهنیتهای مشترک راجع به نوع و چگونگی حیات مدنی می گردانند.
جایگاه ویژه خیابان میرداماد در تهران از نظر تجاری و مسکونی و وجود گروههای مختلف جمعیتی که با اهداف گوناگون به این خیابان مراجعه میکنند، توجه خاصی را در جهت بهبود کیفیتهای محیطی و وضعیت عبور و مرور عابرین پیاده میطلبد. در پژوهش حاضر سعی شده است وضعیت پیاده رو خیابان میرداماد از نظر کیفیتهای فضایی جذب کننده و تسهیلات عبور و مرور برای عابرین پیاده مورد بررسی قرار گیرد.
توجه به چهار کیفیت سرزندگی، انعطافپذیری، خاطره انگیزی و امنیت عابرین پیاده با تعریف معیارهای سنجش برای هر کدام از کیفیتهای ذکر شده میتواند در بهبود وضعیت پیاده رو خیابان میرداماد موثر واقع شود. چرا که عملی کردن راهحلهای ارایه شده در بیشتر موارد به هزینهی زیادی احتیاج ندارد و با اعمال مدیریت صحیح شهری میتوان در جهت انجام راهکارهای معمارانه گام برداشت.
۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه
زاخس و دو مرد مرده
دفترچهی قرمزم که باز شد کشیدمش:
جنازه شوهر سابق لیلیان- صحنه مرگ دو مرد - ولی زاخس رو نکشیدم - فضایی که تو ذهنم بود با ابن که سبز بود، اما زنده نبود، ولی نه انگار درختا همه زردن.......
"مرد عصبانی و از خود بی خود به سمت جلوی ماشین دویده و در جلوی سمت بغل دست راننده را باز کرده و از توی داشبورد چیزی را برداشته. وقتی سرش را بلند کرد و دوباره به سمت دوایت رفت توی دستش یک تفنگ داشت. یکهو شلیک کرد پسر گنده فریاد کشید و معده اش را چنگ زد. بعدش مرد دوباره شلیک کرد. پسر دوباره فریاد کشید و معده اش را چنگ زد. بعدش مرد دوباره شلیک کرد. پسر دوباره فریاد کشید و توی جاده تلو تلو خورد. از درد ناله و زاری میکرد. مرد با چشمانش جوانک را دنبال میکرد. زاخس از وانت بیرون پرید، میله فلزی هم توی دست راستش بود. به من گفت حتی فکر هم نمیکرده، همین که گلولهی سوم شلیک شد. پشت مرد پرید. دسته میله را محکم کرد و با تمام قدرتش چرخاند. میخواست به کلهی مرد بکوبدش تا جمجمهاش نصف شود. میخواست بکشدش. می خواست مخش را بریزد روی زمین. میله با نیروی هولناکی پشت گوش راست مرد فرود آمد. زاخس صدای گرومپ ضربه صدای خرد شدن استخوان و غضروف را شنید. و بعد مرد افتاد. وسط جاده افتاد و مرد و همه جا ساکت شد." پل آستر/ هیولای دریایی/175/1383)